چگونگی ورود آن حضرت به منطقه کاشان و فین
جمعی از اهالی فین و چهل حصاران (کاشان) پرچم دوستی اهل بیت (ع) را برافراختند و در محلی انجمن کردند و نامهای خدمت امام پنجم شیعیان فرستادند تا یک نفر از آقازادگان خود را جهت تعلیم شرایع اسلام به جنب آنها بفرستد که عامربن ناصر فینی به همراه چند نفر رهبری این گروه را برای سفر به مدینه به عهده گرفت.
ورود سفیر مردم کاشان و فین به مدینه
عامر بن ناصر و هیئت همراه به آرزوی خود رسیدند با عبدالرحمن غلام دربان امام پنجم ملاقات کردند و هدایای خود را تقدیم نمودند تا به محضر امام عرضه شود. فردای آنروز صبح در مسجد به خدمت حضرت باقر(ع) رسیدند و حضرت به آنان فرمودند : دلم گواهی نمیدهد یکی را به آن ولایت بفرستم و دل از او بردارم.
عنایت خاص حضرت محمد(ص) به مردم کاشان و فین
همان شب حضرت امام محمد باقر(ع) جدش پیغمبر را در خواب دید که فرمود” دوستان ما قاصدی به طلب پیشوایی نزد تو فرستادند باید دعوت آنها را لبیک گویی و دست رد به سینه آنها نگذاری تا روز قیامت بر تو ایرادی نباشد نور دیدهام سلطانعلی (ع) را همراه آنها روانه کن.”
ورود حضرت به منطقه چهل حصاران(کاشان)
وقتی امامزاده به سه منزلی کاشان رسید عامر بن ناصر سفیر اهالی کاشان و فین طی نامهای ورود آن حضرت را به مردم اطلاع داد اما ازبیم آنکه ایادی دشمن در منطقه از این ماجرا اطلاع پیدا کنند عامر متوجه قریه جاسب گردید و بالاخره چند روزی در قریه جاسب ماندند. پس از چند روزی توقف در جاسب حضرت متوجه قریه خاوه گردید و مردم خاوه دسته دسته به استقبال آن امامزاده رفتند و حضرت در آن قریه مدت یکماه به ارشاد و هدایت مردم پرداخت. وقتی مرکب امامزاده به سه منزلی کاشان رسید عامربن ناصر مردم فین و کاشان را از ورود حضرت آگاه ساختند که حدود شش هزار نفر زن و مرد و کوچک و بزرگ پیاده و سواره به استقبال حضرت شتافتند.
انتظار به پایان رسید
بالاخره حضرت پس از چند روز در جاسب و یک ماه در خاوه با عزت و جلال وارد منطقه فین و کاشان شد تا دوستانش از درک فیض حضورش برخوردار گردند.
مبارزه مخالفان و عوامل حکومت با نایب الامامین حضرت علی بن باقر (ع)
حضرت علی بن باقر(ع) مدت سه سال در حوزه مأموریت خود به ارشاد و تبلیغ و اقامه جمعه و جماعت که نماز جماعت را در مسجد جامع فین و نماز جمعه را در مسجد جامع کاشان اقامه مینمود، و به حل مشکلات اجتماعی، فرهنگی سیاسی مردم آن منطقه سامان میداد. گروه زیادی از دوستان آن حضرت آن امامزاده عظیمالشأن را به منطقه اردهال جهت امام جمعه و جماعت و تبلیغ دین دعوت نمودند.
(چون گروهی از مردم پیر و عاجز و یا بعد مسافت داشتند، آن حضرت جهت آنان به منطقه اردهال تشریف آوردند) ولی اردهال شخصی به نام زرین نعل بود که پس از مشاهده گرویدن مردم به امامزاده و تزلزل در حکومت خود نامهای به ارزق ابرح که فرماندار ایالات قزوین یا قم بود مینویسد. فرماندار ایالات قزوین نامهای به حکومت مرکزی در شام مینویسد که در نتیجه لشگر ۶۰۰ نفری به فرماندهی ارقم شامی روانه منطقه مینماید. و دستور کشتن علی بن باقر(ع) را صا در میکند. پس از چند روز جنگ در میان لشگر وفادار حضرت و لشگر دشمن جمع کثیری از اهالی خاوه به همراه سفیر آن حضرت عامربن ناصر فینی در رکاب آن امامزاده همام به شهادت رسیدند و بالاخره بعد از شجاعت بی نظیر حضرت و در حالیکه به دلیل جراحت و زخمهایی که به بدن حضرت وارد آمده بود ضعف بر بدن حضرت مستولی گشت و در حالیکه سه سال از تلاش بی وقفه ارشاد و هدایت مردم و تحمل و رنج و زحمت آن بزرگوار میگذشت هنگام غروب خورشید فرارسید و ارقم شامی (قاتل آن حضرت) بی شرمانه سر از بدن حضرت جدا نمود.