ولادت امام جواد (علیه السلام) برتمام شیعیان جهان مبارک باد

مقدمه
سپاس بى کران به پیشگاه خداوند متعال که ما را به نعمت بزرگ هدایت و ارشاد بى منت ، رهنمون ساخت ، و درود و سلام بر پیامبر خاتم ، و جانشینان معصوم وى علیهم السلام ، که پیروى از آنان کمال دین ، و سعادت دنیا و آخرت مى باشد.
گزارش زندگى شخصیتهاى بزرگ و برجسته ى تاریخ ، مخصوصا بزرگانى مانند پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام که فاصله ى بسیارى زیادى با ما دارند، کارى ساده و بدون زحمت نیست ، از این رو کشف حقیقت و رسیدن به حقایق ماجراهاى زندگى آنان ، با توجه به سختى کار، بسیار مشکل است .
زیرا گروه هاى وابسته به نظام فکرى ، و سیاستهاى اموى ، عباسى و استادان مکتب هاى وابسته به این دو نظام ، سعى در تغییر و تبدیل وقایع ، وارونه نشان دادن حوادث و حقیقت زدایى به نفع سیاست حاکم داشته اند، بنابراین رسالت پژوهشگر نشان دادن و معرفى سیمایى روشن از میان هزاران نقل تاریخى به خواننده است ، اگر چه گاهى در میان اغراقها و تضادها سر درگم و دچار شک و تردید خواهد شد.
کتابى که به محضر شما خواننده محترم و گرامى تقدیم مى شود، تلاشى ناچیز، در راستاى آشنایى بیشتر با زندگى یکى از گل واژه هاى عالم خلقت و ستاره ى نهم از نسل فاطمه ى زهرا علیها السلام ، حضرت جواد الائمه علیه السلام است ، که در عمر کوتاه و با برکتش ، پیشوایى پیروان و امت جدش را، مانند پدران بزرگوارش علیهم السلام ، به بهترین روش ، عهده دار بود، و در سن بیست و پنج سالگى غروبى سرخ را رقم زده و به جوار رحمت ابدى حق سفر نمود.
اگر چه روزهاى زندگى اش امتداد نیافت و شب هاى عمرش کوتاه شد و چه زود به سوى حضرت حق پرواز نمود اما عجایب و شگفتى هایى را در این مدت کوتاه به جاى گزارد، که میراث ماندگار فرهنگ تشیع قرار گرفته و در عصر و زمان خود به لقب زیباى ((اعجوبه ى اهل البیت )) مشهور شد.


اگر چه با تواضع کامل اعتراف مى کنیم که معرفى امامان معصوم علیهم السلام از حوصله ى درک و توان و قلم و نوشتار ما خارج است ، زیرا خاک را چه به افلاک ! تا بخواهد از او سخن بگوید، ذره را چه به آفتاب ! تا به خواهد او را بشناساند، قطره را چه به دریا! تا بخواهد او را جارى سازد، اما چه کنیم که هر چه خاموش نشستیم و نیش سبز قلم را بر دل فرو بردیم دیگران از ما پیشى گرفته و به معرفى شخصیت هاى خیالى مکتب خویش پرداختند ولى چهره هاى درخشان و ستاره هاى نورانى آسمان امامت را کسى به روشنى نشناخت !
آرى مجموعه ى حاضر، محصول تلاشى طاقت فرسا براى فراهم آوردن شرحى نسبتا جامع و مفصل از حوادث تلخ و شیرین تاریخ زندگى آن حضرت مى باشد که با استفاده از کتاب ها و منابع معتبر حدیثى ، تفسیرى و تاریخى گردآورى شده و همه ى مطالب آن به کتاب و یا منبعى که از آن استفاده شده مستند مى باشد و سعى و تلاش نموده ایم که خوانندگان فارسى زبان را، بیش از پیش با جزئیات زندگى و عصر و زمان امام جواد علیه السلام آشنا نماییم .
پیش از هر چیز یادآور مى شویم که در راستاى فراهم آوردن این اثر، از کتاب شریف و ارزشمند موسوعه الامام جواد صلى الله علیه و اله و سلم که به تلاش گروهى از پژوهشگران محترم موسسه ى تحقیقاتى حضرت ولى عصر صلى الله علیه و آله و سلم تدوین شده و در همان سال نیز حائز رتبه ى سوم کتب برگزیده ى حوزه ى علمیه ى قم گردید، بهره ى فراوان برده ایم .
به امید آن که این بضاعت مزجات به سان ران ملخى در پیشگاه سلیمانى حضرت جواد صلى الله علیه و آله و سلم ، مورد پذیرش واقع شود و در روز قیامت که هیچ کسى را با کسى کارى نیست ، از عنایات حضرتش ‍ بهره مندمان گرداند. ((آمین رب العالمین )).
مهدى اسماعیلى
سید ابوالفضل طباطبایى اشکذرى
پاییز۱۳۸۲
بخش اول : مشخصات فردى امام جواد علیه السلام
فصل اول : نام ، لقب ، کنیه
نام :
محمد.
لقب :
مشهورترین لقب آن حضرت ((جواد)) است .
شیخ صدوق رحمه الله مى گوید: امام رضا علیه السلام داراى فرزندى به نام محمد بود، که پس از وى به امامت رسید، و پدر، همیشه او را با لقب هایى مانند: ((صادق ))،((صابر))، ((فاضل ))، ((قره اءعین المومنین ))، ((غیظ الملحدین )) صدا مى کرد(۱).
لقب هاى دیگرى نیز، براى آن حضرت در کتابهاى حدیثى و تاریخى نقل کرده اند، مانند: ((المختار، المرضى ، المتوکل ، المتقى ،الزکى ، التقى ، المنتجب ، المرتضى ، القانع ، الجواد، العالم الربانى ،الهادى ، الوصى ))(۲).
در برخى از نقل هاى تاریخى آمده است که مردم آن زمان ، لقب هائى که حکایت از مقام بلند امام جواد علیه السلام مى نمود، براى آن حضرت قرار داده و او را با آن لقب ها صدا مى زدند مانند: ((اعجوبه اهل البیت ))، ((نادره الدهر))، ((بدیع الزمان ))، ((عیسى الثانى ))، ((ذوالکرامات ))، ((المؤ ید بالمعجزات ))، ((سلاله رسول الله صلى الله علیه و آله ))، ((صاحب الخضره ))، ((الفائق على المشائخ فى الصغر))، ((من خاتم الامامه على کتفه ))، ((المبرز على کافه ذوى اهل الفضل ))، ((افضل اهل الدنیا فى الصبى ))،((الکامل فى السؤ دد و الهدى ، والحکمه والعلم ))، ((هادى قضاه ))، ((سید الهداه ))، ((نور المهتدین ))، ((سراج المتعبدین ))، ((مصباح المتهجدین ))(۳).
شیخ صدوق رحمه الله نقل فرموده است : امام جواد را ((تقى )) لقب داده اند، زیرا از خداوند مى ترسید، پس آن گاه که گروهى مسلح شبانه و با حال مستى ، به فرمان مامون به خانه ى وى حمله کردند و با شمشیرهایشان او را به خیال خود پاره پاره ساختند، خداوند او را از شر مامون عباسى و ضربات شمشیر، حفظ کرده و در امان نگاه داشت (۴).
کنیه : ابوجعفر، ابوجعفرالثانى ، ابن الرضا، ابوعلى .
صدوق رحمه الله نقل مى کند که : ابو نضره ، راوى حدیث ، مى گوید: امام باقر علیه السلام در لحظه هاى پایانى عمر شریفش به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: آنچه که در صحیفه ى مادرم زهرا علیها السلام دیده اى ، براى من بیان کن .
عرض کرد: پس از ولادت امام حسین علیه السلام براى عرض تهنیت به حضور مادرت زهرا علیها السلام رسیدم ، لوحى سبز رنگ در دست او دیدم که مثل زمرد مى درخشید و در آن نوشته هایى سفید رنگ مانند خورشید جلب توجه مى کرد.
گفتم : پدر و مادرم فدایت ! اى دختر پیامبر! این لوح چیست ؟
فرمود: لوحى است که از جانب خداوند، و به وسیله ى پیامبر صلى الله علیه و آله ، به من هدیه شده است ، و در آن نام رسول خدا صلى الله علیه و آله و شوهرم على علیه السلام و فرزندانم درج شده است . و من از روى آن نسخه اى نوشتم که نام یکایک ائمه علیه السلام در آن ثبت بود، از جمله نام مبارک یازدهمین معصوم پاک امام جواد علیه السلام که کنیه ى او ابو جعفر محمد بن على الزکى مى باشد(۵).
مرحوم طبرسى درباره ى امام عسکرى علیه السلام نقل مى کند که او و پدر بزرگوارش امام هادى و جد بزرگوارش امام جواد علیهما السلام ، هر کدام در عصر و زمان خود، به لقب ((ابن الرضا)) معروف و مشهور بوده اند.(۶)
ابن صباغ مالکى از صاحب کتاب مطالب السؤ ول نقل مى کند: چون امام باقر علیه السلام کنیه اش ابو جعفر بود، امام جواد به ابو جعفر ثانى مشهور شد(۷).
نام امام جواد علیه السلام در تورات
در بعضى از کتاب هاى تاریخى و حدیثى نام هاى امامان معصوم علیهم السلام را به زبانهاى مختلف که در کتاب هاى آسمانى آمده است ، ذکر کرده اند. نام مبارک امام جواد علیه السلام در تورات و دیگر کتاب هاى آسمانى پیشین به صورت هاى گوناگون بیان شده است ، آنچه از نام آن امام علیه السلام در تورات نقل شده ((تیمو)) و یا ((تیمورا)) مى باشد، لقب ((قیصر العمر، و طویل الاثر)) یعنى داراى عمر کوتاه و آثار بلند معرفى شده است (۸).
فصل دوم : تولد امام جواد علیه السلام و حوادث پس از آن
بشارت به ولادت امام جواد علیه السلام
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در حدیثى بسیار طولانى ، فرد فرد امامان معصوم علیهم السلام را با القاب ویژه معرفى فرموده است ، وقتى که نوبت به امام جواد علیه السلام رسید، فرمود: خداوند نطفه ى پاک و با برکت ، و پسندیده اى را در صلب امام رضا علیه السلام قرار داده و او را ((محمد)) نامیده است ، او شفیع شیعیان و وارث دانش جد بزرگوارش ‍ مى باشد، او نشانه و دلیل روشن و آشکارى به همراه دارد(۹).
و در روایتى دیگر امام کاظم علیه السلام به شخصى به نام یزید فرمود: اى یزید! در آینده اى نه چندان دور، با او (على بن موسى الرضا) ملاقات خواهى نمود، به او بشارت ده که خداوند از دامن کنیزى پاک دامن و از خاندان ماریه ى قبطیه ، مادر ابراهیم فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ، فرزندى امین و مبارک به او عنایت خواهد فرمود، اى یزید! سلام مرا به او برسان (۱۰).
و در روایتى از پدر بزرگوارش نیز وارد شده که پیش از به دنیا آمدن فرزندش ‍ فرمود: خداى را گواه مى گیرم که روزگارى نمى گذرد، و من صاحب فرزندى مى شوم .
راوى حدیث مى گوید: روز شمارى مى کردم تا هر چه زودتر یادگار امام رضا علیه السلام را زیارت کنم ، کمتر از یکسال از آن تاریخ نگذشته بود که امام جواد علیه السلام به دنیا آمد و درستى سخن امام رضا علیه السلام برایم روشن شد(۱۱).
تاریخ تولد امام جواد علیه السلام
درباره ى تاریخ تولد امام جواد علیه السلام میان مورخان اسلامى اعم از شیعه و سنى اختلاف نظرهایى وجود دارد، اگر چه در بعضى قسمت ها مانند سال تولد اتفاق نظر داشته ، و همه ى سال ۱۹۵ هجرى قمرى ، و شب و روز جمعه را ذکر کرده اند، ولى در روز و ماه تولد، چند قول نقل شده است .
بعضى آن را در پانزدهم (۱۲)، و بعضى هفتم (۱۳)، و بعضى نوزدهم (۱۴)، و یا بیست و یکم (۱۵)، ماه رمضان دانسته ، و برخى دیگر دهم ماه رجب ذکر کرده اند(۱۶).
در تقویت و تضعیف اقوال مزبور، به دو امر مى شود تمسک نمود:
۱ – نیمه ى ماه رمضان به جهت نقل آن از سوى بسیارى از بزرگان شیعه مانند شیخ مفید و دیگران ، که موجب تقویت این قول مى شود.
۲ – دهم ماه رجب به جهت ورود آن در دعایى که از ناحیه ى مقدسه ى امام عصر علیه السلام ، در ماه رجب صادر شده است نیز تقویت مى شود، در دعاى امام عصر آمده است : اءلّلهم إ نّى اءسالک بالمولودین فى رجب : محمّد بن على الثّانى ، وابنه على بن محمد المنتجب ، ((خدایا تو را به حق دو مولود این ماه سوگند مى دهم ، محمد بن على الثانى ، و فرزندش ‍ على بن محمد))(۱۷).
چگونگى تولد امام جواد علیه السلام
حکیمه دختر حضرت موسى بن جعفر علیه السلام مى گوید: شب ولادت حضرت جواد علیه السلام در منزل امام رضا علیه السلام بودم ، فرمود: هنگام وضع حمل از همسرم مراقبت نما، سپس حضرت چراغى را داخل اتاق روشن نمود و در را بست .
پس از لحظاتى ، خیزران را درد زایمان فرا گرفت ، طشتى مقابل او قرار دادم ، که ناگهان چراغ خاموش شد، هراسناک از جا برخواستم ، تا چراغ را روشن کنم ، متوجه تشعشع نورى از میان طشت شدم که فضاى اتاق را فرا گرفته بود، به صورتى که همه چیز به راحتى دیده مى شد، چشمهایم به میان طشت دوخته شد، نوزادى را در پرده اى نازک که تمام بدن او را پوشانده بود، مشاهده نمودم ، او را در آغوش گرفته و پرده ى نازک را کنار زدم ؛ حضرت رضا علیه السلام در اتاق را باز نمود و فرزندش را از من گرفت ، و او را میان گهواره قرار داده ، و فرمود: عمه جان مواظب فرزندم باش .
حکیمه مى گوید: روز سوم ، نوزاد خاندان رسالت و امامت چشمش را گشوده و به طرف راست و چپ نگاهى کرد و فرمود: اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله
حیرت و تعجب سراسر وجود مرا فرا گرفت ، با عجله و شتابان به محضر امام رضا علیه السلام آمده و عرض کردم : چیز عجیبى مشاهده کردم !
فرمود: چه دیده و شنیده اى .
گفتم : با اینکه نوزاد است ، زبان به شهادتین باز کرد!
امام فرمود: ((یا حکیمه ! ما ترون من عجائبه اءکثر))، اى حکیمه ! از این پس ‍ عجایب بیشترى از او دیده خواهد شد(۱۸).
یگانه فرزند پدر
درباره ى اینکه امام جواد علیه السلام چندمین فرزند پدر بزرگوارش بوده است ، دو نظریه در مورد تاریخ نویسان مطرح مى باشد: برخى براى امام رضا علیه السلام پنج فرزند پسر به نام هاى محمد (جواد)، حسن ، جعفر، ابراهیم ، حسین ، و یک دختر به نام عایشه ، ذکر کرده اند(۱۹).
در برخى آثار، نام هاى دیگرى از قبیل موسى و على در میان پسران ، و فاطمه به جاى عایشه به چشم مى خورد؛ و در برخى دیگر فقط دو فرزند براى وى به نام هاى محمد و موسى ذکر شده است (۲۰).
برخى دیگر که بسیارى از دانشمندان بزرگ شیعه و سنى مانند شیخ مفید، طبرسى ، اءبو عمر وکشى ، ابن شهر آشوب ، مسعودى ، و گنجى شافعى را شامل مى شود، بر این عقیده اند که امام جواد علیه السلام تنها و یگانه فرزند امام رضا علیه السلام مى باشد(۲۱)، و از خود امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: همانا خداوند یک فرزند پسر به من عطا مى فرماید که او وارث من خواهد بود(۲۲).
سخن گفتن امام جواد علیه السلام هنگام به دنیا آمدن
حکیمه خاتون عمه ى امام جواد علیه السلام مى گوید: آثار باردادى در چهره و قیافه ى همسر امام رضا علیه السلام مشاهده شد، در نامه اى به آن حضرت بشارت دادم که به زودى صاحب فرزند مى شوى .
در جواب : از لحظه ى باردار شدن و ساعت و روز وضع حمل همسرش خبر داد و فرمود: وقتى که فرزندم به دنیا آمد تا هفت روز از او مواظبت کن .
حکیمه مى گوید: لحظه ى به دنیا آمدن فرزند امام رضا علیه السلام در کنار همسرش بودم ، و همه چیز را به دقت زیر نظر داشته ، و طبق سفارش آن حضرت ماموریت خویش را انجام دادم .
ذکر شهادتین توجه مرا جلب کرد – خداوندا – چه مى بینم و چه مى شنوم ؟ کودکى خردسال سخن مى گوید؟
با کنجکاوى و دقت بیشتر به میان طشت نگاه کردم ، آیا من اشتباه مى کنم ، و صدا متعلق به طفل تازه به دنیا آمده نیست ؟
نه ! آن صداى معجزه گر از حلقوم طفلى است که بزرگى و شخصیت ممتاز خویش را در لحظه ى ولادت نشان مى دهد.
عقل و درک انسان از شنیدن و پذیرفتن آن عاجز است ، اما حکیمه که خود شاهد ماجرا است ، نمى تواند آن را انکار کند.
سه روز از ولادت او بیشتر نگذشته بود – که براى دومین بار نیز لب به سخن گشود، عطسه اى نموده و در پى آن حمد و ثناى خداوند و درود بر پیامبر و جانشینان بر حق او را بر زبان جارى نمود(۲۳).
رشد بى نظیر و تفکر عمیق
بانوى محترمه و با شخصیتى مسئولیت سرپرستى و نگه دارى امام جواد علیه السلام را بر عهده داشت ، و از رفتار آن حضرت که با نوزادان و کودکان دیگر تفاوت بسیار داشت ، به شگفت آمده بود.
او مى گوید: امام علیه السلام در هنگام اندیشه و تفکر همانند انسانهاى کامل و با تجربه بود(۲۴).
نسبت ناروا به همسر امام رضا علیه السلام پس از تولد فرزند
على بن جعفر برادر امام کاظم و عموى امام رضا علیهما السلام است و زمان امامت امام جواد علیه السلام نیز زنده بود، و او را درک کرده است ؛ او مى گوید: برخى از ما دوستان و بستگان امام رضا در حق وى ظلم و ستم کردیم ، چرا که با زخم زبان ، اذیت و آزار روحى شدیدى را براى وى فراهم نمودیم ، آن زمان که فرزند بزرگوارش امام جواد علیه السلام به دنیا آمد و از چهره ى گندمگون و تیره رنگى برخوردار بود، ما عموها و برادران امام رضا علیه السلام زبان به سخنان ناروا گشودیم و گفتیم : هرگز در میان ما امامى با چهره ى تیره وجود نداشته است ، و در میان مردم شایع شد که این فرزند او نیست .
این سخن به گوش امام رضا علیه السلام رسید و فرمود: او فرزند من است .
از این رو همه پیشنهاد کردند فردى قیافه شناس در این امر داورى کند، همان گونه که جدش رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مورد تهمت قرار گرفت و در نهایت به قضاوت قیافه شناس درباره ى ابراهیم فرزندش ‍ رضایت داد.
حضرت رضا علیه السلام نیز پذیرفت ، و پیشنهاد کردند که در روزى معین و در باطن بزرگ اجرا شود.
همه ى خویشاوندان حضرت جمع شدند، و حضرت رضا علیه السلام پیش ‍ از آمدن قیافه شناس در هیئتى ویژه و در حالى که لباسى دوخته شده از پشم بر تن و کلاهى بر سر، و تبرى بر دوش داشت وارد باغ شد و به کار مشغول گشت .
فرد قیافه شناس در کنارى نشست و همه ى افراد را زیر نظر داشت از طرفى دیگر امام جواد علیه السلام به جمعیت حاضر ملحق شد، نگاهها به طرف مرد قیافه شناس که در هیئت یک قاضى کار کشته حضور یافته بود دوخته شد.
وى با نگاهى به حاضران و پسر بچه ى حاضر در مجلس ، به سخن در آمد و گفت : در میان این جمعیت کسى را به عنوان پدر این پسر بچه نمى بینم و نمى شناسم ، ولى چنان چه پدر این فرزند در این مکان باشد، همانى خواهد بود که در باغ مشغول کار است ! زیرا آثار قدم و پاى او و این پسر بچه مشابه یکدیگر مى باشد.
على بن جعفر مى گوید: امام جواد علیه السلام را در آغوش گرفتم و صورتش را بوسیدم ، از روى اشتیاق آب دهان وى را مکیدم ، و گفتم : ((اءشهد اءنک امامى عند الله ))گواهى مى دهم که تو امام من در نزد خدا هستى .
حضرت رضا علیه السلام با مشاهده ى این صحنه ، قطرات اشک بر گونه هاى مبادکش جارى شد و فرمود: عمو جان ! آیا از پدرم نشنیدى که از جدش رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کرد که آن حضرت فرمود: پدر و مادر من فداى فرزند بهترین کنیزکان ، کنیزکى که از منطقه ى نوبه مى باشد، پاک و پاکیزه ، صاحب رحمى پاک ، خداوند لعنت کند فرزندان عباس را (مقصود خلفاى بنى العباس مثل هارون ، مامون ،منصور، متوکل و…) آنان فتنه آفرینانى هستند که ظلم آنان دامن فرزند مرا نیز خواهد گرفت .
در پاسخ وى گفتم : راست مى گویى ، جانم به فدایت (۲۵).
قیافه شناسان (قائف ) به کسى مى گویند که از طریق بعضى شواهد و آثار در انسانها، پى به نسبت آنان برده ، و فرزندانى که پدرشان مشخص نیست ، آنان را به پدر ملحق مى کند؛ اگر چه از نظر شرعى بى اعتبار و فاقد ملاک دینى است ، چون از قوانین حاکم بر عهد جاهلیت و پیش از اسلام است ، ولى چنان چه مى بینیم پیامبر و اءئمه علیهم السلام در مواردى آن را پذیرفته اند، که آن هم بر اثر پافشارى و اصرار مردمى بود که هنوز رسومات دوران جاهلیت بر ذهن و اندیشه ى آنان حاکم بوده است .
گروهى از دانشمندان اسلام آن را طبق همین قصه و نیز داستان اءُسامه بن زید در زمان پیامبر که به دلیل کبودى رنگ چهره ى وى ، نسبت او را به پدرى سفید رنگ صحیح نمى دانستند، جائز دانسته اند.
فصل سوم : سیماى امام جواد علیه السلام
سیماى امام علیه السلام
چهره ى امام علیه السلام زیبا، گندمگون و پوست بدن وى سفید روشن (۲۶)، و موهاى سرش سیاه رنگ و (مجعّد) یعنى پیچ در پیچ توصیف شده ، و از جهت صورت بسیار شبیه پدر بزرگوارش امام رضا علیه السلام بوده است (۲۷).
فصل چهارم : بستگان امام جواد علیه السلام
نام و شخصیت مادر امام جواد علیه السلام
مادر آن حضرت کنیزى به نام سبیکه ى نوبیّه ، یا خیزران است . و برخى نوشته اند: خیزران از قبیله و خاندان ماریه ى قبطیّه ، مادر ابراهیم و همسر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم است (۲۸)؛ و برخى نام هاى دیگرى مانند: دُرّه (۲۹)، ریحانه ، و سکینه نیز براى او ذکر کرده اند(۳۰ ).
کنیز خریدارى شده در شهر مکه
یزید بن سلیط – از پیروان مکتب زید – مى گوید: به قصد زیارت بیت الله و به جاى آوردن اعمال عمره ، به راه افتادم ، در میانه ى راه با حضرت موسى بن جعفر علیه السلام ملاقات نمودم و عرض کردم : در همین مکان به همراه پدرم محضر پدر بزرگوارت ، حضرت صادق علیه السلام رسیدیم در حالى که شما و دیگر برادران شما در کنار وى بودید.
پدرم عرض کرد: شما اولاد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم پاک و پاکیزه هستید، و از مرگ هم نمى شود فرار کرد، چنان چه براى شما حادثه اى پیش آید، به چه کسى مراجعه کنم ؟
پدر بزرگوارتان فرمود: اینها همه فرزندان من هستند، ولى علم ، دانش ، حکمت ، جود، سخاء و آگاهى از احتیاجات مردم ، در وجود فرزندم موسى جمع است ؛ و بدان که نطفه ى امامى در صلب او قرار دارد که پناهگاه درماندگان و مشکل گشاى دردمندان خواهد بود.
سپس فرمود: اى یزید! در آینده اى نه چندان دور، در همین مکان با او ملاقات خواهى نمود، به او بشارت ده که خداوند از دامن کنیزى پاکدامن ، و از خاندان ماریه ى قبطیّه ، مادر ابراهیم ، فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ، فرزندى اءمین و مبارک به او عنایت خواهد فرمود، و سلام مرا به او برسان .
یزید بن سلیط مى گوید: پس از شهادت حضرت موسى بن جعفر علیه السلام به زیارت حضرت رضا علیه السلام رفتم ، فرمود: آیا میل دارى جهت انجام اعمال عمره به مکه برویم ؟
گفتم : نفقه و مخارج سفر براى من سنگین است .
فرمود: سبحان الله ! کسى که دعوت مى کند؟ مخارج سفر را نیز مى پردازد.
با اشتیاق فراوان پیشنهاد حضرت را قبول نموده و به طرف سرزمین و دیار محبوب حرکت کردیم ؛ در بین راه ، به سرزمینى رسیدیم که قبلا پدر و جد وى را در همانجا ملاقات کرده بودم .
فرمود: در این مکان افراد زیادى را ملاقات کرده اى !
عرض کردم : آرى ، و سپس ایشان را از ملاقاتها و خبر دادن حضرت کاظم علیه السلام از ولادت فرزندى براى امام رضا علیه السلام ، و اینکه نام مادر وى چیست و کیست ؟ خبر دادم ، وقتى که به شهر مکه وارد شدیم ، حضرت آن کنیز را خرید و فرزندش ، امام جواد علیه السلام از همان کنیز به دنیا آمد(۳۱).
همسران امام جواد علیه السلام
اءم الفضل ، دختر مامون عباسى .
اولین ازدواج حضرت جواد علیه السلام در سن ۹ سالگى با دختر مامون ، به نام زینب و با شهرت و کنیه اءم الفضل بود؛ هدف مهم خلیفه از این کار جلب رضایت شیعیان و محدود نمودن فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى آن حضرت بود؛ تا بتواند در آینده به راحتى نقشه ى قتل آن حضرت را به دست همسرش اجراء نماید، خوشبختانه این ازدواج هیچ ثمره اى نداشت و خداوند متعال فرزندى نصیب آنان نکرد.
وقد کان زوجه الماءمون ابنته ولم یکن له علیه السلام منها ولد(۳۲)، مامون دخترش ، زینب را به همسرى امام جواد علیه السلام در آورد، ولى از او فرزندى نداشت .
مامون ، خلیفه عباسى تصمیم گرفت دخترش ، ام الفضل را به عقد همسرى امام جواد علیه السلام در آورد، افراد فامیل وقتى که از این خبر مطلع شدند، همگى تصمیم گرفتند تا او را از این عمل منصرف کنند؛ جلسه اى با حضور اعضاى فامیل و بستگان خلیفه تشکیل شد و به او گفتند:
شنیده ایم قصد دارى فرزند على بن موسى الرضا علیه السلام را بعنوان داماد خویش برگزینى ، آیا مى دانى خلافت از دست ما خارج خواهد شد، و عزت به دست آمده را بر باد خواهى داد؟ مگر نمى دانى که از دیر زمان بین ما و فرزندان پیامبر چه حوادثى پیش آمده است ! تلاش و سعى پدران ما بر تحقیر و منزوى کردن ، و دور نگه داشتن آنان از صحنه هاى سیاسى جامعه بوده است ؟
خواهش و تقاضاى ما این است که از این کار منصرف شده ، و از میان افراد فامیل ، فردى لایق را به همسرى دخترت انتخاب کنى .
مامون در پاسخ گفت : آنچه در گذشته بین فرزندان ابوطالب و اجداد من و شما اتفاق افتاده است ، پایه گذارانش افرادى حسود و بدخواه از قبیل شما بوده اند، و چنان چه از روى انصاف اندیشه کنید، خواهید دانست که خاندان رسالت نسبت به امر خلافت و رهبرى و حکومت بر مردم از دیگران سزاوارترند.
پیشینیان درباره آنان ظلم کرده ، و قطع رحم نمودند، اما من بارها تلاش ‍ نمودم تا خلافت را به او واگذار نمایم ، قبول نکرد؛ و حالا نیز انتخاب او براى همسرى دخترم ، به جهت برترى وى بر همه ى عالمان و دانشمندان زمان ما مى باشد، اکنون فرصت مناسبى براى شما و همه ى مردم پیش آمده تا به فضل و دانش بسیار وى در سن نوجوانى واقف شوید.
گفتند: جناب خلیفه ! این پسر بچه ى خردسال ، اگر چه تو را مجذوب خویش ساخته است ، ولى نیازمند تعلیم و تربیت مى باشد، و باید مسائل دینى را بیاموزد!


پاسخ دهید

دیدگاه شما